×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عاشقانه بخوان

× می نویسم،از روزهای بی توبودن می نویسم
×

آدرس وبلاگ من

dokhtare40gisebahar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/lovesong1365

جلسه محاكمه عشق بود

جلسه محاكمه عشق بود 

و قاضي عقل  ،

و عشق محكوم به تبعيد به دورترین نقطه مغز شده بود 

يعني فراموشی  ،

قلب تقاضای عفو عشق را داشت 

ولی همه اعضا با او مخالف بودند 

قلب شروع كرد به طرفداري از عشق

آهاي چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی ديدن اونو داشتي 

اي گوش مگر تو نبودی كه در آرزوي شنيدن صدايش بودي 

و شما پاها كه هميشه آماده رفتن به سويش بوديد 

حالا چرا اينچنين با او مخالفيد؟

همه اعضا روي برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك کردند 

تنها عقل و قلب در جلسه مادند

عقل گفت :ديدي قلب همه از عشق بيزارند

ولي من متحيرم كه با وجودي كه عشق بیشتر از همه تو را آزرده 

چرا هنوز از او حمايت ميكني !؟

قلب ناليد:كه من بدون وجود عشق ديگر نخواهم بود 

و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانيه كار ثانيه قبل را تکرار ميكند 

و فقط با عشق ميتوانم يك قلب واقعی باشم  .

پس من هميشه از او حمايت خواهم كرد حتی اگر نابود شوم  .

یکشنبه 16 آبان 1389 - 10:57:04 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


آدرس جدید


باران بهانه ای بود


باز باران


اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،


یخورده دیر شد


خاطرات گم شده


مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم


از تو گفتن هايم


انگار خواب هم که باشی


اتفاقش نیوفتاد


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

368275 بازدید

597 بازدید امروز

341 بازدید دیروز

1307 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements