بی تو طوفان زده ی دشت جنونم
صید افتاده به دریاچه خونم
تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم؟
بی من از كوچه گذر كردی و رفتی
بی من از شهر سفر كردی و رفتی
قطره ای اشك درخشید به چشمان سیاهم
تا خم كوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی ، نگهت هیچ نیفتاد به راهی كه گذشتی
چون در خانه ببستم دگر از پای نشستَم
گوییا زلزله آمد ، گوییا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه ی شهر غریبم
بی تو كس نشنود از این دل بشكسته صدایی
بر نخیزد دگر از مرغك پر بسته نوایی
تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من كه ز كویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل به تو هرگز نستیزم
من و یك لحظه جدایی ،نتوانم ،نتوانم
بی تو من زنده نمانم.
اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم
370901 بازدید
18 بازدید امروز
144 بازدید دیروز
1313 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian