و
روز آغاز میشود ، و باز این تکه شیشه های کثیف نگاه تارم را با واقعیت پیوند
میزنند. واقعیتی که هیچکس جز من و تو از آن خبر ندارد.واقعیتی که شاید از نظر تو
وابستگیست و از نظر من احساسی فراتر از دوست داشتن!
واقعیتی که این روزها مدام
درگیر آنم . واقعیتی که با ترس از آینده پنهان شده است در تمام وجودم. . .
و تو
از آن بی خبری و فقط چشم دوخته ای به رفتار و حرفهایم! غافل از
...
چند وقتیست که در به در دنبال خاطرات گم شده ام میگردم. خاطراتی که
در چند برگ دفتر نوشته شد که هیچگاه گذشت زمان و مشکلات زندگی آنها را از یادم
نبرد...! خاطراتی که باید عمری با آنها زندگی کنم و لذت ببرم. دفترم گم شده
است.
مطمئنا کسی از نوشته هایش سر در نمی آورد .جز من و تو...!
از گم شدن
دفتر ناراحتم ولی خوشحالم از اینکه گم شدن این خاطرات من را آنقدر تحت تاثیر قرار
داده که بخاطر پیدا کردنش به تکاپو بیفتم ، بخاطر از دست ندادنت تلاش کنم...بماند
که شاید خودم و خودت هم روزی به خاطره ها بپیوندیم ولی هیچوقت از تلاش دست بر
نمیدارم
اگر فردا براي شکار پلنگ به دريا رفتم،
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم
370886 بازدید
3 بازدید امروز
144 بازدید دیروز
1298 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian